مدینه فاضله از اندیشه تا عمل

بررسی و مطالعه شخصیت و اندیشه های سیاسی-اجتماعی فارابی و آیت الله خمینی

بررسی و مطالعه شخصیت و اندیشه های سیاسی-اجتماعی فارابی و آیت الله خمینی

فارابی کیست؟

حکیم ابونصر فارابی بنیان گذار فلسفه اسلامی است و همچنین به عنوان بزرگترین فیلسوف سیاسی اسلام شناخته می شود.مقام فلسفی وی را هم پایه ارسطو و شخصیت اخلاقی او را همانند افلاطون دانسته اند.

سه اثر مهم او که به سیاست و اجتماع اسلامی- دینی مربوط می شود :

· آراء اهل مدینه فاضله

· سیاسات مدنیه

· رساله ی تحصیل السعاده

فارابی هرگز مشاغل سیاسی را نپذیرفت و با اهل سیاست نیز معاشرت نداشت با این حال در زمینه سیاست بسیار اندیشید و آثار متعددی در این زمینه تالیف کرد. شاید دلیل این امر عدم آمادگی جامعه برای چنین اندیشه هایی و نبود ابزار مردمی دانست اما به هر حال طرح آرمانی او در زمینه سیاستداری یک حکومت فقط در اندازه ی یک شعار نبود بلکه سنبلی از ایده آل نبوی بود که پس از سالها در اندیشه او جاری گشته بود.

فلسفه سیاسی فارابی

انسان بینی فاربی مانند ارسطو است چرا که ذات انسان را مدنی بالطبع می داند.او معتقد است که بشر برای بقا و دست یابی به کمالات انسانی خویش نیازهایی دارد که به تنهایی از عهده ی تدارک آنها برنمی آید؛در واقع تامین نیازهای انسان در گرو تشکیل جامعه ای است که هریک از اعضای آن عهده دار برطرف کردن بخشی از این نیازها گردد. از اینرو آدمی بر حسب فطرت خود به اجتماع گرایش دارد و می خواهد در مجاورت هم نوعان خویش زندگی کند.

در حقیقت نیاز متقابل انسانها به یکدیگر عامل بر پایی جوامع بوده است تا مردم به دور هم گردآیند وبه یاری هم به کمال و سعادت نزدیک شوند.

او در احصاء‌العلوم مي‌نويسد: علم مدني علمي است که از انواع افعال و رفتار ارادي و از اخلاق و سجايا و عاداتي که افعال و رفتار ارادي از آنها سرچشمه مي‌گيرند، بحث مي‌كند و از هدف‌هايي که اين افعال و رفتار براي رسيدن به آنها انجام مي‌شود، ياد مي‌كند و بيان مي‌دارد که چه اخلاقاتی براي انسان شايسته است.

فارابي بين مفاهیمی چون عقل، وحي، سياست و شريعت جدايي قائل نیست، بلکه بيشترين تلاش‌ها را در جهت هماهنگي آنها انجام داده است. اساساً فرض اصلي فارابي پيوند دادن سياست با حکمت بوده؛ زيرا فارابي غايت انسانها را سعادت، و تحقيق سعادت را در پرتوي سياست حکيمانه دانسته است که در اين صورت نسبت با حکمت ضروري مي‌شود. از ديد فارابي راه رسيدن انسان به سعادت حقيقي عدالت است و عدالت محور حرکت انسان در مسير کمال و دستيابي به سعادت.

مدینه فاضله چیست؟

بهترین مدینه ها(شهرها) آن است که مردم آن به اموری مشغول و به فضایلی آراسته اند که در نهایت آن مدینه را به سوی سعادت رهنمون می سازند.فارابی چنین مدینه ای را مدینه فاضله می داند.

روشن است که همه ی اعضای مدینه ی فاضله شایستگی تصدی مقام ریاست مدینه را ندارند.رهبری مدینه ی فاضله باید دارای روحی بزرگ و سرشتی عالی باشد و فضایل و توانایی هایی که لازمه انجام این وظیفه خطیر است در او جمع باشد. او باید به عالیترین درجات تعقل و تفکر رسیده باشد تا بتواند مصالح مردم و شرایع و احکام را دریافت کند و آنها را با وضوح و روشنی برای همگان بیان نماید و شرایط تحقق آرمانهای الهی را در جامعه فراهم کند.به عبارتی کسی با چنین شرایط و توصیفات کسی جز پیامبر نمی تواند باشد.پیامبر در زمان خود معلم و مدبر و راهنمای مدینه فاضله بوده است و پس از او این مقام به امامان و جانشینان او واگذار می شود.

حقیقت سیاست مدینه فاضله چیست؟

اما سیاست این مدینه یک قالب پایدار در زمینه اداره یک حکومت به انسانها ارائه می کند که در غیاب پیامبر و امام نیز قاعده ایست برای اداره یک جامعه اسلامی؛ سیاست فعل و تدبیر رهبر مدینه فاضله است متناسب با تعالیم و الهامات روحانی و احکام و نوامیس و قوانینی که از مبداء وحی و الهام سرچشمه گرفته است تا در مدینه نظام خیر و عدل تاسیس شود و گسترش یابد.

صناعات و حرفه ها بر حسب استعدادی های اهل مدینه منقسم شود و اهل مدینه در این نظام خیر به فضایل و صفات انسانی آراسته گردند و شایستگی سعادت دنیا و آخرت در وضع و حال آنها نمودار گردد.این سیاست،سیاست فاضله است و بدون قیادت چنان زعیمی امکان اجرا و تحقق ندارد؛ این طور که به نظر می رسد،مراد فارابی از سیاست با معنای متداول سیاست در جهان امروز فاصله ی بسیار دارد و سعادت رکن جدایی ناپذیر آن است.

آیت الله خمینی کیست؟

شاید بتوان بزرگترین رهرو صدرا را علامه طباطبایی دانست اما او تنها در دنیای معاصر بدین ره نرفته است.در این میان باید به حوزه ی سیاسی- فلسفی آیت الله خمینی اشاره کرد که پر رونقترین حوزه های فلسفی بود.آیت الله خمینیرا باید از بزرگترین متفکران و متالههان عصر دانست که در همه ی علوم انسانی تبحر بسزایی داشته اند. در فلسفه صاحب سبک و ابتکار بودند؛استاد مطهری درباره ی ایشان چنین می فرماید:

((قلم بی تابی می کند که به پاس دوازده سال فیض گیری از محضر آن استاد بزرگوار و به شکرانه ی بهره های روحی و معنوی که از برکت نزدیک بودن به آن منبع فضیلت و مکرمت کسب کرده ام،اندکی از بسیار را بازگو کنم.))

فلسفه سیاسی آیت الله خمینی

شخصیت سیاسی و فقهی ایشان بیشتر از دیگر جنبه های اخلاقی و فکری وی شناخته شده است.

ایشان در زمینه ی سیاست ما را به یاد اندیشه های فارابی می اندازد.تصور تحققق جامعه ایده آل فارابی شاید قرنها به دور از تصور به نظر می رسید اما تحقق این اندیشه در تفکر متاله معاصر آیت الله خمینی دیده می شود چراکه خود او نه تنها جرات حضور و مبارزه را داشت بلکه شرایط را هم برای تحقق چنین جامعه ایده آلی آماده ساخت و هم شرایط شخصیتی و عرفانی مورد نظر فارابی را برای رهبری مدینه فاضله را داشتند.

اندیشه ای که آیت الله خمینی به نام ولایت فقیه را بنیان گذارد نه تنها آغازی برای تفکری نو بود بلکه بعد از قرنها اندیشه ای را احیا نمود و آن مدینه ی فاضله فارابی بود اما نشئه ی اصلی این اندیشه را باید در جامعه آرمانی پیامبر برای یک جامعه ایده آل دانست.

جامعه ای که در تمامی بخشهای آن هدف عدالت محوری را دنبال می کنند در عمل آیت الله خمینی محقق گشت و ایده آل سازی ها و نظریه پردازیهای خالی از عمل در دید آیت الله خمینی نقشی نداشت و او با اراده در میدان عمل گام بر میداشت.

آیت الله خمینی تاکیدی خاص بر تبدیل ایده آل به واقعیت داشت،در این باره چنین می فرماید:

((قانون خدا برای هر زمان و تمام انسان ها وضع شده است.))

تحقق اندیشه اسلام محور در محیطی غامض و دشواری اراده ای استوار را می طلبد و این در آیت الله خمینی وجود داشت.

سیاست آیت الله خمینی در حکومت اسلامی

ولایت فقیه اساس و بنیان حکومتی قرار گرفت که یک روحانی آن را بنا کرده است. بحران سیاسی و شرایط سخت اقتصادی زمینه را برای اعتراضات فراهم کرد که به رهبری آیت الله خمینی رهبری می شد این اولین حضور آیت الله خمینی به عنوان یک رهبر سیاسی بود. وی دستگیر و در نهایت به نجف تبعید شد و در آنجا بود که نظریه سیاسی معروف ولایت فقیه را مطرح نمود.

انگیزه هسته ی اولیه تشکیل چنین حکومتی در سخنان آیت الله خمینی مشهود است:

((ما در گذشته برای تاسیس دولتی عادل و سرنگونی زمامداران فاسد، به صورت یکپارچه و متحد عمل نکردیم. بعضی ها حتی از بحث کردن در خصوص دولت اسلامی بی علاقه و بعضی دیگر اینقدر افراط کرده اند که به تمجید زمامداران جائر پرداخته اند و برای همین است که گرفتار وضع کنونی شده ایم. نفوذ و حاکمیت اسلام در جامعه کاهش یافته است، اسلام گرفتار پراکندگی و ضعف شده و قوانین اسلامی دستخوش سکون و در معرض تغییر و تحول قرارگرفته است.))

فقیه درد دیگاه آیت الله خمینی این طور تعریف می شد:

((فقیه باید حقوق مسلمانان را به ایشان اعطا نماید، خود عامل به احکام باشد، از نظر اخلاق در حد والا باشد، در قضاوت عادل، نه طماع و نه تنگ نظر و خلاصه انسانی حقیقی باشد.))

آیت الله خمینی عمیقا تحت تاثیر سنن اسلامی که از تفسیر آثار افلاطون و فلسفه نوین افلاطون توسط فارابی به ابن عربی، سهروردی و ملاصدرا رسیده، بوده است. در عمل، علائق ذهنی اولیه آیت الله خمینی بیشتر برپایه سنت عرفان اسلامی شکل می گرفت تا برفقه.

یکی از عمده ترین زمینه های تحقق اندیشه مدینه فاضله در عملکرد آیت الله خمینی مسئله قانون بود که اینچنین تعریف می شود:

((قانون، ابزار و وسیله تاسیس عدالت در جامعه است، وسیله ای برای اصلاح فکری و اخلاقی فرد و تهذیب وی. قوانین به این منظور به وجود می آیند تا در تاسیس جامعه ای سالم که از نظر اخلاقی و معنوی، انسان تزکیه یافته را تغذیه کند، به مورد اجرا درآید.))

وی معتقد بود که قانون، حاکم اصلی است و در دولت اسلامی، تحت حمایت قانون، همه در امنیت کامل به سرخواهند برد.و این خود مقدمه است برای ایجاد نظم و عدالت در یک جامعه اسلامی.

اندیشه آیت الله خمینی را بی شک می توان متاثر از فلسفه و اندیشه های افلاطون در جمهوری و نظریه مدینه ی فاضله فارابی و آراء اشراق دانست پذیرش رهبری و ولایت یک حکومت را در عین صلابت و استواری پذیرفت چراکه می توان گفت وی از نظر ایده آل های مطرح شده توسط فلاسفه برای زعیم مدینه ی فاضله فاصله ی چندانی نداشت.

سیاست آرمانی که در اندیشه فلاسفه وجود دارد برای اینکه بتواند پیوندی میان اندیشمندان و حکومتگران بوجود آورند نه تنها در حکومت اسلامی آیت الله خمینی محقق شد بلکه اساس آن بر مبنای دانش و سیاست مدن قرار گرفت.

فقه تعصب آمیز اسلامی به فلسفه و عرفان به عنوان مواردی که بالقوه شرک آمیزند، بدبین است و فلاسفه و عرفا ناگزیر بوده اند که برای حفظ موقعیت خود به مبارزه پرداخته و از دیدگاه های خود، دفاع کنند. فلاسفه و عرفا معتقدند که شاخه مطالعاتی آنها، مجزا از مطالعه دقیق قرآن و سنت، تخصصی برای نیل به حقیقت پدید می آورد. آیت الله خمینی براین باور بود که راه فلسفه و عرفان نه تنها با شریعت سازگار است بلکه در مواردی کاملا با آن مطابق و روشنگر آن می باشد.

اما به هر حال باید گفت اوضاع و شرایط آیت الله خمینی با فارابی کاملا متفاوت بوده است شاید بتوان بخش اعظم موفقیت آیت الله خمینی را بتوان در اراده مستحکم و حضور مقتدرانه ی وی دانست اما این هرگز به معنای عدم وجود چنین صفاتی در فارابی نمی باشد.

والسلام

فرشاد نوروزی