نگاهی به مد

نمی توان بازه زمانی مشخصی را برای یک سبک خاص در نظر گرفت چرا که مد دربرگیرنده ی زمینه های مختلفی در مفاهیمی چون اقتصاد،تاریخ،انسانشناسی و جامعه شناسی و… دارد.
مد مفهومی است که تبادر ذهنی آن همواره چهره ای از مصرفگرایی و استثمار دنیای مدرن را می نماید.
اما در نگاهی دیگر به مد باید کمی به گذشته بازگشت،پس از جنگ جهانی اول و در میان دو جنگ جهانی وقتی که خیاطان درباری به میان مردمان شهر آمدند در نگاه اول سطح ها و طبقات تغییر یافتند و حال نوبت به لباسهایی بودند که مشخصه افراد بودند که باید تغییر می یافتند نمایندن بدن به لباس تبدیل به نمایاندن لباس بر بدن شده بود.
شزایط مطلوب محصولات مد از نظر زیبایی شناسی مهمترین مکانیسم در مقبولیت اجتماعی آن است.محصولات مد باید دارای ویژگی های خاصی باشند تا مردم برای خرید آن ترغیب شوند،از سویی این گیرایی باید در چارچوب فرهنگ آن قوم قرار گیرد اما وقتی از استثمار مد سخن می گوییم این فرهنگ ها نیستند که به مد شکل می دهند بلکه این جوامع مدرن و پیشرفته هستند که مفهوم مد را در هر دوره در میان دیگر فرهنگها و اقوام تعریف می کند.
برخی از روانشناسان مد را عامل بیماری های ذهنی می دانند اما به هر صورت همین مد گرداننده ی چرخه اقتصادی بسیاری از جوامع است.
مد با گسترش رسانه ها و جهانی شدن خیلی سریع در میان ملل رونق می یابد؛دقیقا نمی توان مد را نماد پیشرفته شدن و مدرنیزاسیون دانست در بسیاری جوامع مد پدیده ای وارداتی است و البته رابطه ی مستقیمی میان مد و فرهنگ جامعه وجود دارد؛به طور مثال در میان ملل اسلامی همواره فیلترهایی در برابر این پدیده وجود دارد چراکه نگاه مذهبی-اسلامی به مد بیشتر به عنوان یک مصرفگرایی افراطی است تا یک رویه ی اجتماعی یا فرهنگی و از طرفی پوشش های خاصی که دین ارائه می دهد سبب این می شود که هرچه بیشتر از این مقوله فاصله بگیرد تا جایی که به آن از منظر یک تابو بنگرد.
تولید کنندگان صرفا در پی تولید و سود بیشتر هستند و از همین روی با تبلیغات حس خواستن و حس برای-زیبا-شدن را در انسان تحریک می کنند.
وجود برندهای مختلف و انسان هایی که سعی می کنند با پوشیدن آنها خود را زیبا نشان دهند و حتی برخی انسانها با این اندیشه جلو می روند که حضور پر رنگتری در جامعه داشته باشند و بتوانند توجه دیگران را به خود جلب کنند -شیوع مد در میان زنان خیلی گسترده تر است و این حس درونی زیبایی نمودن در زنان باعث می شود که مرکز توجه تولیدکنندگان قرار گیرند.
انسانها سعی می کنند بدن خودشان را بر لباسها عرضه کنند و لباسها هستند که جایگاه یک فرد را نشان می دهند ، شاید خیلی برخورد داشته باشیم با جوانانی که به نوع خاصی لباس می پوشند یا مدلهای مویی نامتعارف داشته باشند،می توان گفت افراد برای اینکه بتوانند گرایش جنس مخالف را به خود بوجود آورند ابتدا سعی می کنند بدن خود را با استفاده از لباسهای خاص ارضا کنند و بعد خود را در جامعه به نمایش بگذارند این نوعی سمپاتی میان فرد و نیاز متفاوت بودن در ارضا خواسته گرایش جنس مخالف است.