شبان سیه بر تو نوروز باد

 
«بر چهره گل نسیم نوروز خوش است / در صحن چمن روی دل‌افروز خوش است

 از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست / خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است» (خیام)

 
درود
سالی که رنگ باخت و خاطرات تلخ و ناگوار آن کام اهل سرای اندیشه را نه بر سبیل عقل که بیش مجالی بر فریاد و اندوه فراهم آورد، بیش از سالیان پیش بی درنگ روح اندیشه را به کام باور سوزاند. باورمندی که لبریز گردد چونان آتشی سوزان خرد را از میان می برد و نه ما و نه هیچ ملتی در تاریخ از گزند آن در امان نبوده اند.
هوس های رنگارنگی که عمقشان به یک شب و شراب خلاصه می شود مستانه گریبان هوشیاران را به خبط مستی گرفت و گلویمان را با دستان بی اندیشگی فشرد. بی خردی های انتخاب و انتصاب نه بر سبیل اختیار که جبر، چنان نکبتی آفرید که خلوتگاه بهاری اهالی اندیشه بدیل به روضه خوانی اموات گشت.
نباشد که سخنم را بر خود برتابانید که ایرانی سخن در پس و پیش متفاوت گوید؛ به گاه طلب عشوه گر و به هنگام اعتراض سوراخ جو می نماید. خستگی عطشناکی از جنس روح ناسیونالیستی کور و نکبت باری که به عکس مقبره مخروب و شبکه های اجتماعی خلاصه شود به سیم و زری نمی ارزد. چه بسا ارزش اندیشه به خلاصه نویسی های موسساتی خلاصه شد و کتابهایمان خلاصه نویسی هایی بر نسق کاسه لیسی غرب پر اندوهی که بقول آن فرد با لپ های برآمده و دستی که در حال بازی با دانه های مسلسل وار بود “غربی ها به پست مدرنیته رسیدند از مدرنیته” این جمله را گفت و اطرافیانش به ریش تراشیده غرب خندیدند و من هم بر حال خودمان که عقلانیت مان به سبکی کاه رسیده گریستم. نقل این مطلب به سبب آگاهی تان از اندیشه سال نخستِ هشت سال بود.
قطعاً دربی برگی درخت اندیشه جز صدای نیِ شکسته چوپان به گوش نمی رسد و ما هم از نی شکسته انتظاری بیش از این نداریم. حق با اوست که قیمت کاغذی مقصر است که خود شاهد بی ثباتی اقتصادی اش بودم در لباس یک ناظر دیدم که چطور شد. همه جا نیستند به هنگام شرافت، آنها رها در هوای ابری خورشید رصد می کنند و در آسمان تنهایند. خاکی که آبستنی اندیشه اش جز به دربار راهی نبرد و آنانی که در حلقه نبودند شمع گون سوختند آخر جز این چه می تواند باشد.
تک نگاری انتخابی به انتخاب گران بها داد و قلم زنان را در خانه حبس کرد، خب نکبت مکنت امید طالعی جز این برای سینه چاکان و بادمجان چینان نخواهد داشت که امروز رخ شان از کرده شان سرخ نیست و سری که پایین نیست؛ طلبکارانه کرده شان را انکار می کنند چه گویم خصلت نیک ایرانی است.
فضای فلسفه در سالی که بر طالع بد و نیک گذشت را باید از همان جادوگران و فال بینان پی گرفت که در آغازچنین مردم را سحر کردند.هرچه بود فلسفه نو نه بر طریقت ظفرمندی آنها گذشت، سخت بود اما گذر کردیم و بر دنیای بی خردی لبخند زدیم، مجموع سایت های مستقیم و غیر مستقیم که حمایت می کنیم ترانه ای دلنواز بود در میان سوگ واره ی بتان که از دل جادو سر برآوردند.
در سال مرده ساز ما کوک نبود و انتشار مجله نا منظم نواخته شد ضمن اینکه باید از شمایی که همواره با روحی بلند و صبور در کنار ما بودید قدردانی کنم. بودنتان را غنیمت می شماریم و امید است که بتوانیم در سال پیش رو کاستی ها را به حداقل برسانیم.
فرشاد نوروزی
بهار ۱۳۹۲